free stats

خروج و اخراج سهام‌دار و شریک از شرکت تجاری

d8aed8b1d988d8ac d988 d8a7d8aed8b1d8a7d8ac d8b3d987d8a7d985d8afd8a7d8b1 d988 d8b4d8b1db8cdaa9 d8a7d8b2 d8b4d8b1daa9d8aa d8aad8ac 680a446bdc8bd به گزارش اقتصاد آنلاین، اصل آزادی اراده، که در ماده‌ی ۱۰ قانون مدنی مورد تصریح قرار گرفته، در بستر روابط شرکت‌داری با قیودی روبه‌روست که از قواعد آمره‌ی قانون تجارت و نظم عمومی اقتصادی ناشی می‌شود. در همین چارچوب، ماده‌ی ۱۲۳ قانون تجارت، در شرکت‌های تضامنی، انتقال سهم‌الشرکه را منوط به رضایت همه‌ی شرکا دانسته است. وانگهی، بند “د” ماده‌ی ۱۳۶ و ماده‌ی ۱۳۷ همین قانون، خروج شریک از شرکت تضامنی را تنها از رهگذر اعلام فسخ، آن‌هم با رعایت تشریفات قانونی مربوطه، قابل تحقق دانسته است. در شرکت‌های نسبی نیز، همان‌گونه که مواد ۱۸۵ و ۱۸۹ قانون تجارت تصریح دارند، این ضابطه به نحو مشابه حاکم است. در شرکت‌های با مسئولیت محدود، مطابق مواد ۱۰۲ و ۱۰۳ قانون تجارت، نقل و انتقال سهم‌الشرکه باید توام با رضایت اکثریت شرکا و رعایت شرایط مندرج در اساسنامه، صورت گیرد. افزون بر آن، ماده‌ی ۱۱۱ این قانون، تنها در شرایطی خاص نظیر کاهش یا افزایش سرمایه، امکان ورود و خروج شریک را پیش‌بینی کرده است. در شرکت‌های سهامی خاص، خروج صرفاً از طریق نقل و انتقال سهام ممکن است و در این‌گونه شرکت‌ها، وفق مفهوم مخالف ماده‌ی ۴۱ لایحه‌ی اصلاح قسمتی از قانون تجارت(مصوب ۱۳۴۷)، امکان درج شروط محدودکننده‌ی نقل و انتقال در اساسنامه وجود دارد؛ رای وحدت رویه‌ی ۸۵۶ – ۱۴۰۳/۱۰/۰۴ هیات عمومی دیوان عالی کشور نیز، موید همین رویکرد است. در مقابل، در شرکت‌های سهامی عام، بنا به صراحت ماده قانونی مرقوم، نقل و انتقال سهام، آزاد است و هیچ شرط محدودکننده‌ای در اساسنامه قابلیت نفوذ ندارد. فقط در شرکت‌های تعاونی ، مطابق ماده ۱۲ قانون بخش تعاونی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران ، بحث خروج عضو از شرکت، امری ارادی و وابسته به درخواست خود شخص عضو است و نمی‌توان آن را ممنوع نمود؛ هرچند که این خروج، موجب تحمیل خسارت به تعاونی شده و برای عضو خارج‌شده، ضمان آور تلقی شود. در مؤسسات غیرتجاری، سازوکار خروج ، با شرکت‌های با مسئولیت محدود، تقریباً هم‌سان است. بدین ترتیب، روشن است که در تمامی ساختارهای حقوقی شرکت‌های تجاری، خروج شریک یا سهام‌دار، نیازمند تحقق شرایطی است که یا در متن قانون مورد تصریح قرار گرفته یا در اساسنامه و قرارداد شرکت پیش‌بینی شده‌اند. اما روی دیگر سکه؛ موضوع اخراج سهامدار ، شریک یا عضو از شرکت است که گاه به دلیل اخلالی که از جانب شریک حادث می شود و برای حفظ بنگاه تجاری از انحلال و نابودی و یا حتی پیشگیری از تهدیدهای مالی بعدی، ضرورت می یابد. به عبارت اخری ، در بسیاری موارد، حفظ بنگاه تجاری و رشد و توسعه‌ی آن، در گرو اخراج عناصر مخل و مانع‌تراش  قرار می گیرد . در این خصوص نیز مقررات قانون تجارت، پراکنده و نارسا است. در شرکتهای سهامی صرفا در موارد معینی مانند عدم پرداخت باقی‌مانده‌ی مبلغ اسمی سهام و یا عدم تبدیل برگه‌ی سهم ، می توان از طریق واگذاری سهم سهامدار، موجبات اخراج او را از شرکت فراهم آورد ولی اخراج سهامدار یا شریک در شرکت‌های سهامی یا با مسئولیت محدود ، با توسل به تصمیم اکثریتی، پیش‌بینی نشده است. در شرکت‌های تعاونی، مطابق ماده‌ی ۱۳ قانون بخش تعاونی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران ، موضوع اخراج عضو از تعاونی، به نحو شفاف پیش‌بینی شده که به حق، می‌توان این باریک‌بینی قانون‌گذار را ارج نهاد و آن را از زمره‌ی مقررات مترقی برای حفظ بنگاه تجاری در مقابل تک‌روی‌ها و یا حتی غرض‌ورزی‌های یک یا چند شریکِ نابه‌هنجار دانست. در شرکت های تضامنی نیز، تبصره‌ی ماده‌ی ۱۳۶ قانون تجارت، مقرره‌ای دارد که می تواند به عنوان یک قاعده‌ی کلی، در بسیار موارد، مستندی برای حفظ بنگاه تجاری باشد و شایسته است که آن را به دیگر شرکت‌های تجاری نیز تسری داد. مطابق صریح این تبصره: ” در مورد بند ج هر گاه دلایل انحلال منحصر به شریک یا شرکای معینی باشد ، محکمه می تواند به تقاضای سایر شرکا به جای انحلال شرکت ، حکم اخراج آن شریک یا شرکای معین را بدهد.” بند “ج” ماده‌ی ۱۳۶ قانون یادشده نیز، ناظر به مواردی است که شریک شرکت تضامنی  از دادگاه تقاضای  انحلال شرکت را نموده و دلایلی ارائه کند که به نظر دادگاه موجه باشد و البته، مصداق اجلای این دلایل موجه که می تواند منحصر به حضور شریک یا شرکای معینی در شرکت باشد، سوءعملکرد و اخلال آنان در امور جاری شرکت است.

درحال انتقال به خبر..