free stats

شکست شبکه نیابتی امارات در دست‌یابی به اهداف راهبردی

۱۳:۰۰ – ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ باشگاه خبرنگاران جوان؛ سیدرضا حسینی* – شورای امنیتی و دفاعی سودان با انتشار بیانیه‌ای از قطع روابط این کشور با امارات خبر داد. منابع خبری گزارش دادند که دولت سودان، روابط خود را به صورت کامل با امارات قطع کرده است.همچنین گزارش شده است که سودان سفیر خود را از ابوظبی نیز خارج کرده است.در بیانیه صادره از سوی شورای امنیتی و دفاعی سودان، دلیل این رخ داد حمایت‌های امارات از شبه‌نظامیان پشتیبانی سریع در مبارزه با ارتش این کشور اعلام شده است.
امارات متحده عربی (UAE)  اولین مورد در میان کشورهای عربی است که به اتهام مشارکت در نسل‌‎کشی تحت پیگرد قضایی قرار گرفته است. در 10 آوریل (21 فروردین)، وکلای دولت سودان در دیوان بین‌المللی دادگستری به ارائه ادله‌های خود پرداختند. آنها امارات را متهم کرده‌اند که با تسلیح نیروهای پشتیبانی سریع  (RSF) یک گروه شبه‌نظامی متهم به ارتکاب فجایع گسترده به کشتار جمعی قوم ماسالیت کمک کرده است.
امارات این اتهامات را به شدت رد کرده است، ریم الکتایت معاون امور سیاسی وزارت خارجه امارات، این ادعاها را «حرکتی تبلیغاتی توخالی و بی‌پایه» می‎داند که هدف از این اتهامات، منحرف کردن اذهان از جنایات ارتش سودان (طرف مقابل RSF در جنگ داخلی دو ساله اخیر) است.
اگرچه ارتش سودان خود نیز مرتکب جنایات جنگی شده، اما حمایت امارات از RSF امری مسلم به نظر می‌رسد. با این حال، به دلایل مختلف، بعید است این پرونده به مرحله‌ای فراتر پیش برود. با این وجود، این پرونده نشانگر روندی نگران‌کننده است: امارات در سراسر خاورمیانه از گروه‌های شبه‌نظامی متعددی حمایت کرده که یا قصد دارند کشورها را با زور تصاحب کنند یا آنها را تجزیه نمایند.
امارات به همراه همسایه خود عربستان سعودی، در کانون جهان عرب معاصر قرار دارند. این دو کشور بزرگ‌ترین اقتصادها و تاثیرگذارترین بازیگران دیپلماتیک منطقه محسوب می‌شوند. هر دو خود را قدرت‌های میانی مستقل در نظام چندقطبی جهانی می‌دانند. اما رویکرد آنها به مسائل منطقه‌ای کاملاً متفاوت است. عربستان ثبات را جزو منافع حیاتی خود می‌داند اما ابوظبی تشنه ایجاد شبکه‎ای نیابتی های فراملی در غرب آسیا و آفریقا برای تامین منافع خود است.
نقطه آغاز شیوخ بلندپرواز
امارات متحده عربی امروزی از هفت ایالت فدرال (امارت) تشکیل شده است: ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، فجیره، ام‎القوین و رأس‌الخیمه؛ این کشور در شرق شبه‌جزیره عربستان، در مجاورت عربستان سعودی از غرب و سلطنت عمان از جنوب قرار دارد.
بخش عمده‌ای از مساحت ۳۰.۰۰۰ مایل مربعی (۷۷.۷۰۰ کیلومتر مربع) این سرزمین را بیابان‌ها و دشت‌های نمکی در شرق تشکیل می‌دهند، اما وجود رشته‌کوه حاجر که از عمان تا جنوب ابوظبی و نواحی ساحلی شرقی نزدیک رأس‌الخیمه و فجیره امتداد یافته، مناظر طبیعی متنوعی را پدید آورده است.
نوارهای باریکی از زمین‌های حاصلخیز کشاورزی در ساحل باتینه جنوب شارجه واقع شده‌اند، و واحه‌هایی در اندازه‌های مختلف در سراسر کشور پراکنده هستند که امکان کشت خرما در نواحی داخلی را از طریق سیستم‌های آبیاری و چشمه‌های زیرزمینی فراهم می‌کنند. علاوه بر سرزمین اصلی، امارات متحده عربی شامل جزایر کوچک متعددی در خلیج فارس است، از جمله جزیره داس در شمال ساحل ابوظبی که فوق‎العاده برای خاندان نهیان راهبردی است.
بهره‎گیری از نیروهای نیابتی
امارات متحده عربی ، رویکردی متفاوت از هم‎قطاران حاشیه خلیج‎فارس در پیش گرفته است. در لیبی، این کشور با خلیفه حفتر، فرمانده جنگی‌ای که تلاش کرد دولت مورد حمایت سازمان ملل در طرابلس (پایتخت لیبی) را سرنگون کند، متحد شد. در یمن نیز از شورای انتقالی جنوب، یک گروه جدایی‌طلب، حمایت می‌کند.
ابوظبی همچنین روابط نزدیکی با رهبران پونتلند و سومالی‌لند، دو منطقه جدایی‌طلب در سومالی، برقرار کرده است. بسیاری از سیاست‌های این کشور در تقابل با سیاست‌های آمریکا قرار دارد. حمایت از نیروهای پشتیبانی سریع  (RSF)در سودان، امارات را نه‌تنها در مقابل آمریکا، بلکه با چین و در نهایت روسیه نیز قرار داده است.
به نقل از اکونومیست، این سیاست‌ها همچنین آسیب فزاینده‌ای به اعتبار امارات وارد کرده است، در دیدارهای جداگانه ماه گذشته در واشنگتن، سه تن از کارکنان کنگره آمریکا احتمال اعمال تحریم‌ها علیه ابوظبی را مطرح کردند که البته در حال حاضر این احتمال بیشتر به یک تهدید سیاسی شبیه است.
برادران بنی فاطمه؛ معماران شبکه امنیتی امارات
پس از بحران مالی ۲۰۰۸، قدرت به طور فزاینده‌ای در دستان سه برادر محمد، منصور و تحنون بن زاید آل نهیان متمرکز شد. تحت رهبری این سه برادر، ابوظبی به مرکز مالی امارات تبدیل شد. آنها شبکه‌ای از شرکت‌های دولتی و خصوصی ایجاد کردند که تمامی نیازهای حکمرانی اماراتی را تأمین می‌کرد. این سه برادر که به «بنی فاطمه» معروف شدند، زیرساختی موازی برای سرمایه‌گذاری‌های استراتژیک و خدمات مالی ایجاد کردند.
آنها شرکت‌های لجستیک و تجارت کالا، همچنین شرکت‌های نظامی و امنیتی خصوصی را به این مرکز قدرت نوظهور متصل کردند. زمانی که مشخص شد نمایندگان آنها قادر به تسخیر دولت مرکزی نیستند، امارات به بازی «تفرقه بینداز و حکومت کن» روی آورد.
فراتر از ژئواکونومی، بنی فاطمه موفق به ایجاد شبکه‌ای از نهادهای خصوصی و نیمه‌خصوصی شدند که با بازیگران اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منطقه در ارتباط‎اند. آنچه ابوظبی به بهانه «مبارزه با تروریسم» در بیداری اسلامی آغاز کرد، امروزه به استراتژی بزرگ «وابستگی تسلیح‌شده» امارات تبدیل گردید. پس از همدستی موفقیت‌آمیز با ارتش مصر در ۲۰۱۳ برای برکناری محمد مرسی، ابوظبی اعتماد به نفس لازم برای دخالت در منطقه را بدست آورد.
در حالی که چین از طریق وابستگی متقابل اقتصادی اعمال نفوذ می‌کند، امارات این مدل را به فضای ژئواستراتژیک گسترش داده است؛ درواقع جنگ‌سالاران، شبکه‌های قاچاق، تاجران و سرمایه‌گذاران به زیرساخت‌های امارات وابسته شده‌اند. در مقابل، ابوظبی از این نفوذ برای کسب عمق استراتژیک در کشورهای مهم استفاده می‌کند.
اهداف سیاست خارجی ابوظبی
دیپلمات‌های خارجی مستقر در ابوظبی درباره انگیزه‌های امارات در سودان گمانه‌زنی می‌کنند. برخی معتقدند امارات به دنبال توافق‌های ترجیحی برای طلای سودان است، اما این توجیه سطحی به نظر می‌رسد، چرا که هم اکنون نیز بخش عمده طلای سودان به امارات صادر می‌شود. برخی دیگر فکر می‌کنند امارات به دنبال دستیابی به زمین‌های کشاورزی و بنادر سودان برای تأمین امنیت غذایی خود است؛ کشوری که 90 درصد مواد غذایی آن وارداتی است.
به نظر می‌رسد انگیزه اصلی امارات بیشتر ایدئولوژیک باشد. محمد بن زاید آل نهیان، رئیس‌جمهور امارات، دشمنی سرسختانه‌ای با اسلام‌گرایان دارد. خانواده حاکم امارات مشتاق محدود کردن نقش قطر و ترکیه است که از احزاب اسلام‌گرا حمایت می‌کنند. آنها همچنین می‌خواهند حوزه نفوذ مستقلی را جدا از عربستان سعودی ایجاد کنند.
بن‎بست راهبرد امارات
سیاست حمایت امارات از گروههای غیرقابل کنترل تاکنون نتایج مطلوبی در پی نداشته است. این کشور در سال ۲۰۱۸ با بازگشایی سفارت خود در دمشق، کوشید دیگر کشورها را به عادیسازی روابط با بشار اسد، رئیس‎جمهور سوریه ترغیب کند. انور قرقاش، مشاور سیاست خارجی شیخ محمد بن زاید، این اقدام را «برآمده از ناامیدی یک دهه تلاش بی‎ثمر» توصیف میکند. اما تعامل نیز شکست خورد؛ اسد در دسامبر گذشته پس از شکست در مقابل نیروهای تحریرشام به مسکورفت و امارات نسبت به دولت جدید تحت هدایت تکفیری‎ها بسیار بدبین‌تر از دیگر کشورهای خلیج فارس است (هرچند هنوز علیه ابومحمد جولانی، رئیس‌جمهور خودخوانده اقدامی نکرده است.)
خلیفه حفتر نیز در تلاش برای تصرف طرابلس ناکام ماند. نیروهای پشتیبانی سریع(RSF)  ماه گذشته کنترل پایتخت سودان را از دست دادند و از شهر گریختند. در هر دو مورد، نقش امارات را می‌توان منفی دانست. این اقدامات به ترکیه بهانه‌ای داد تا روابط خود با ارتش سودان و دولت طرابلس را تعمیق بخشد: آنها برای عقب راندن مخالفان خود به پهپادهای ترکیه متکی بوده‌اند.
در انتها، رویکرد اتکا به نیابتی‎ها امارات اگرچه در کوتاه‌مدت موفقیت‌های تاکتیکی داشته، اما در بلندمدت موجب بی‌ثباتی ساختاری در منطقه شده است. همان‌طور که تجربه لیبی نشان می‌دهد، ایجاد دولت‌های موازی نه تنها به ثبات نمی‌انجامد، بلکه چرخه خشونت را تداوم می‌بخشد.
امارات و معمای پیچیده بازیگران نیابتی
حمایت امارات از نیروهای پشتیبانی سریع(RSF)  تنها بخشی از یک پازل گسترده‌تر شبکه‌ای است که هدف آن ایجاد عمق استراتژیک از طریق شبکه‌ای از واسطه‌هاست؛ ابوظبی خود را به عنوان قطب یک شبکه منطقه‌ای تثبیت کرده که نه‌تنها ظرفیت و جایگاه محدود امارات را تقویت می‌کند، بلکه یک سیستم ارگانیک و خودپایدار از وابستگی متقابل ایجاد می‎کند. در این شبکه، گروه‌های مختلف با درجاتی از استقلال عمل می‌کنند که به نوبه خود به امارات امکان «انکار معقول» می‌دهد.
محور جدایی‌طلبان که با وعده استقلال سیاسی از دولت مرکزی، انگیزه سودجویی و دسترسی به زیرساخت‌های مالی و لجستیکی بی‌نظیر امارات گرد هم آمده‌اند، به عنوان شبکه‌ای انعطاف‌پذیر در یک فضای ژئواستراتژیک مهم ظهور کرده‌اند. این شبکه‌ها نه‌تنها در برابر فشارها مقاوم هستند، بلکه به‌صورت پویا با تغییر شرایط سازگار می‌شوند و امارات را قادر می‌سازند تا نفوذ خود را در منطقه حفظ و گسترش دهد.

درحال انتقال به خبر..