ایالات متحده؛ شریک دزد و رفیق قافله

۱۰:۱۷ – ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴
باشگاه خبرنگاران جوان؛ محمد جواد حبیبی نژاد- چندی پیش، خبری منتشر شد که در آن، ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، خبر از توقف حمله به یمن میداد. اهمیت این خبر آنجایی نمایان میشود که آمریکا، این حملات را برای دفاع از رژیم صهیونیستی در مقابل حملات انصارالله یمن انجام داده و در حالی خبر از توقف حمله میدهد که به گفته رسانههای رژیم اشغالگر، مقامات صهیونیست از تصمیم اتخاذ شده بیاطلاع هستند و همگی شوکه شدهاند.
تصمیمات عجیب دونالد ترامپ، به همینجا ختم نمیشود. خبر شوکه کنندهی دیگری در فروردین ماه ۱۴۰۴، توسط رسانهها بازنشر یافت: ” دونالد ترامپ اعلام کرد؛ ایالات متحده تعرفههای جدیدی بر واردات کالاها از کشورهای مختلف اعمال خواهد کرد. لیستی از کشورها منتشر گردید و در این بین، نام یکی از بزرگترین متحدان ایالات متحده یعنی اتحادیه اروپا نیز به چشم میخورد.
تصمیمات عجیب ترامپ که گویی دوست و دشمن را به یک چشم مینگرد، بیانگر دو رو بودن چهرهی سیاست دولت ایالات متحده است. برخی تعجب میکنند، همین رئیس جمهور آمریکا که برجام را پاره کرد، چگونه است که اکنون تقاضای مذاکره با ایران دارد. اگر بخواهیم ریشهایتر بررسی کنیم؛ علت این رفتارها، تفکر غالب بر سیاست آمریکا میباشد. آن تفکری که ساختار سیاسی_اقتصادی ایالات متحده را دربر میگیرد و حیات هژمونی آمریکا به حفظ و گسترش این پارادایم وابسته است، لیبرالیست میباشد. مغز متفکر لیبرالیست، جان لاک است که هدف اصلی این جهان را، رسیدن به منفعت مادی میداند و دین را امری شخصی عنوان میکند که نباید در سیاست دخالت داشته باشد. دولت آمریکا نیز، در راه رسیدن به منفعت مادی، از هیچ اصولی پیروی نمیکند و درواقع برای آنها، به گفته ماکیاولی، هدف وسیله را توجیه میکند؛ تا آنجا که تخلف از مفاد قانون اساسی ایالات متحده، اگر موجب پیشرفت و اعتلای آمریکا باشد، بلامانع است.
برای ایالات متحده آمریکا، گاهی، منفعت در برقراری ارتباط است و گاهی در برهم زدن قرارداد. گاهی حمایت از همپیمانان است و گاهی پشت پا زدن به همپیمانان. دقیقترین عبارتی که میتوان برای نشان دادن چهره آمریکا بهکار برد، همان عبارتی است که مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) فرمودند: “دستکش مخملی روی دست چدنی”.
از منظر خود آمریکاییها، قانون اساسی اگر مانعی برای رسیدن به منافع این کشور باشد، بی اعتبار است، اما برای برخی در داخل کشور، امضای سیاستمداران آمریکایی، اعتبار دارد.
چهره دوگانه ایالاتمتحده که در ادبیات سیاسی باعنوان چهره ژانوسی شناخته میشود، منفعت محور است و نه جبهه محور. به بیان سادهتر، منفعت برای آنها اولویت دارد، نه همپیمانان و نه حتی انسانها. باتوجه به شرایط، گاهی پشتیبانی از اتحادیه اروپا برای کمک به اوکراین درمقابل روسیه منفعت است و گاهی وضع تعرفه بر کالاهای اتحادیه اروپا؛ گاهی منفعت در پاره کردن برجام است و گاهی در بازگشت به آن. ایالات متحده درآن واحد هم میتواند بهترین دوست باشد و در همان زمان بدترین دشمن. متأسفانه برخی فقط چهره دوستی آمریکا را میبینند و نه چهره جنایتکار آن را؛ بمباران زنان و کودکان عراق، افغانستان، لیبی، غزه و ویتنام؛ چونان از مزایای دوستی با آمریکا میگویند، گویی محرک صدام برای حمله به ایران و تحمیل ۸ سال جنگ و شهادت بیش از سیصدهزار نفر، کشور دیگری بوده است؛ گویی عاملین حمله به هواپیمای مسافربری ۶۵۵ ایرانی، کشوری جز آمریکا بوده است؛ مثل این است عامل تحریم داروهای بیماران خاص و صعبالعلاج، که منجربه فوت بیماران گردید آمریکای دیگریست نه این آمریکا. ترامپ باردیگر ماسک از چهره غیرقابل اعتماد بودن آمریکا برداشت و نشان داد، عدالت از منظر ایالات متحده، یعنی حفظ داراییها و منافع هرچند اندک خود و مذاکره بر سر نقاط قوت کشور هدف، نه دادوستد.