free stats

مدیران استقلال حافظ منافع پرسپولیس هستند | یک مشت دست نشانده عشق پست و مقام

به گزارش اینتیتر به نقل از چمپیونات، سوالی که هواداران استقلال مطرح می کنند این است که علیرضا اسدی با چه متر و معیاری به هیئت مدیره استقلال راه پیدا کرد؟ دستاورد او در این مدت چه بوده است؟ چطور ممکن است نماینده تام الاختیار ویس های لو رفته اسدی را گوش داده باشد و وی همچنان در استقلال بدون استعفا یا اخراج مشغول باشد؟ از این بدتر اینکه چطور ممکن است پست مهم ریاست آکادمی استقلال به علیرضا ادی داده شود که کوچکترین آشنایی به وظایف آن ندارد و هیچ مدرک مربیگری در این زمینه ندارد؟ آیا قحط الرجال بوده که این پست مهم و کلیدی به فرد معلوم الحال داده شده است؟

هنوز فراموش نکرده ایم که برخی مدیران پیشین استقلال که ادعای استقلالی بودن هم داشتند چطور با خوش خدمتی به مقامات بالادستی و تیم محبوب ایشان (پرسپولیس) چه بلاهایی بر سر استقلال آوردند. از ممانعت برای تمدید قرارداد مامه تیام و جبارف بگیرید تا موضوع فراری دادن استراماچونی و ساپینتو و لغو مجوز حرفه ای قهرمان بدون شکست مسابقات!

اکنون نیز که احتمال می رود تیم محبوب آقایان در فصل بعد مسابقات آسیایی حاضر نباشد، دوستان با اقدامی عجیب گزک به دست AFC می دهند تا از حضور احتمالی استقلال به عنوان قهرمان جام حذفی در مسابقات آسیایی جلوگیری شود تا شاید تیم سوم لیگ که تیم محبوب آقایان است مثل چند سال اخیر از این طریق بتواند به مسابقات آسیایی وارد شود. اینکه دوستان اینقدر اصرار به حضور تیم محبوبشان در مسابقات آسیایی دارند عجیب است چرا که پرسپولیس در سالی که 8 تیم از 12 تیم به دور بعدی مسابقات راه پیدا می کردند، حتی نتوانست در بین 8 تیم برتر منطقه غرب قرار بگیرد.

مدیران مجازی به چه درد استقلال می خورند؟

به واقع آیا مدیریت ارشد استقلال می تواند پاسخ دهد که با چه متر و معیاری هاشم بیگ زاده و رامین محرم نژاد به عنوان سرمربیان تیم های پایه استقلال انتخاب شده اند؟ جز این است که آقایان به قصد خشکاندن ریشه های استقلال و عدم جذب ستاره های مستعد در رده های پایه استقلال اقدام به چنین انتصابی زده اند؟ آیا قحط الرجال بود که پست مهم سخنگوی باشگاه به خانم ساعده سیما رسید؟ به واقع که هیچ نظارتی بر روی تصمیمات مدیران استقلال نیست و هیچکس پاسخگوی تبعات تصمیماتی که برای این تیم گرفته می شود نیست. مدیران استقلال مدیران توئیتری و مجازی هستند وگرنه اگر فردی همچون سردار آجورلو در راس مدیریت استقلال قرار داشت هرگز اجازه ورود دوربین های تلویزیون به استادیوم آزادی برای پخش مسابقه استقلال و چادرملو از شبکه نسیم را نمی داد اما مدیران فعلی … صرفاً نوکر و چاکر منافع تیم رقیب هستند اما بازیگران خوبی هستند که تظاهر کنند برای منافع استقلال کار می کنند اما در عمل، منافع تیم رقیب را محقق می کنند. هر جا لازم بوده استقلال از حضور در آسیا حذف شده تا رقیب حضور پیدا کند. چه با دیر فرستادن لیست آسیایی چه با عدم پرداخت بدهی و لغو مجوز آسیایی و حالا باید منتظر ماند و دید مورد بعدی برای حذف استقلال و جایگزینی پرسپولیس چه خواهد بود!!!

از همه این موارد که بگذریم به موضوع فشار مدیریت استقلال به بازیکنان و کادر فنی این تیم برای انجام یک بازی محکم و با تمام قوا مقابل سپاهان می رسیم که شخص علی تاجرنیا که عامل اصلی وضعیت افتضاح این روزها استقلال است با توئیت های احمقانه خود چنین موضوعی را در راستای منافع تیم رقیب به استقلال تحمیل کرده است. تاجرنیا و جویباری که دو بار به واسطه مذاکرات فرسایشی و بی نتیجه با ماتزاری (یک گزینه همیشه بازنده و ناکام) وقت استقلال و هوادارانش را گرفته بودند با انتخاب میودراگ بوژوویچ به عنوان سرمربی استقلال، تیر خلاص را بر پیکر بی جان این تیم زدند و این روزها به جای سکوت و حفظ تمرکز تیم هر روز با انتشار اخبار حاشیه ای، تمرکز جباری و بازیکنان تیم را بر هم می زنند.

هر چه که هست، هواداران استقلال اکنون به خوبی می دانند که مدیریت استقلال چه در دوره شهریاری و سمیعی و چه در دوره تاجرنیا و نظری جویباری برای خدمت و اعتلای استقلال فعالیتی انجام نمی دهند بلکه اقدامات آنها اول می بایست منافع تیم رقیب را تامین کند سپس اگر فرصتی ماند، به منافع استقلال خواهند رسید. انتشار ویس های علیرضا اسدی که در آن به قهرمان بودن پرسپولیس در فصل بعد و عدم تمدید قرارداد ستاره های تیم اشاره می کند، گویای تفکر حاکم در فضای مدیریتی استقلال است.

حکایت مدیریت در استقلال شباهت زیادی به مثل زیر دارد:

گوسفندان گله تصور می کردند چوپان، بهترین دوست آنهاست و از آنها مقابل گرگ حفاظت می کند اما غافل از این بودند که چوپان با قصاب محل دوست گرمابه و گلستان است!

در واقع، مدیران استقلال تظاهر به فعالیت به سود منافع استقلال می کنند اما در عمل آنها در بزنگاه های مهم تصمیم گیری به سود رقیب سنتی عمل می کنند تا با خوش خدمتی خود به آقازاده ها، امتیازاتی از جنس گرفتن یک پست و مقام ثانوی برای خود یا اقوام، چشم پوشی از تخلفات، صدور مجوزی که به صورت قانونی صدورش ممکن نیست و … به دست بیاورند.

از امیرحسین فتحی که زمینه خروج استراماچونی و شفر در استقلال را فراهم کرد و پس از مدیریت در استقلال به ریاست مجموعه انقلاب رسید، بگیرید تا علی فتح اله زاده که فعلاً خبری از برخورد قضائی با تخلفات مالی اش نیست!!

مخلص کلام اینکه در جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه خصوصی سازی وجود ندارد و همه شرکت ها به نوعی تحت پوشش ارگان های حکومتی اداره می شوند و همین مسئله باعث تضاد منافع با تیم محبوب آقایان شده است. تا پیش از این با مالکیت مشترک دو تیم استقلال و پرسپولیس این تضاد منافع علنی بود و وزیر ورزش به واسطه تمایلات رنگی خود، حمایت ویژه ای از تیم محبوبش می کرد و سعی در تضعیف رقیب داشت اما حالا این موضوع به صورت غیرعلنی جلو می رود. تکلیف تیم محبوب آقایان مشخص است و هیچ نهادی جرات ورود به تخلفات مالی ایشان و هوادار متمولی که علناً اعتراف به دور زدن قانون می کند ندارد و در سمت مقابل مدیران استقلال با انتخاب هم دیرهنگام و بد خود، تنها به از دست رفتن فرصت ها به سود منافع رقیب فکر می کنند.

هنوز فراموش نکرده ایم که جواد نکونام مدعی شد، اعضای هیئت مدیره وقت استقلال به وی پیشنهاد داده اند که استقلال را برای پنجم ششمی ببندد. این تفکر مدیریت استقلال که ناشی از تفکر بالادستی تحمیلی به آنهاست، در دو سال اخیر به شکل ملموسی احساس شده است. تبدیل استقلال از یک تیم مدعی به یک تیم معمولی میانه جدولی …

 

 

درحال انتقال به خبر..