free stats

خلیج در لبه تحول: چگونه سفر ترامپ آینده خاورمیانه را بازنویسی می‌کند؟

۱۲:۰۵ – ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه – سفر  ترامپ به عربستان، قطر و امارات، با وعده‌های سرمایه‌گذاری‌های نجومی و نمایش دیپلماتیک، خاورمیانه را در آستانه یک نقطه عطف تاریخی قرار داده است. اما در جهانی چندقطبی، با نفوذ فزاینده چین، وزن ژئوپولیتیک ایران و همچنین رقابت‌های پنهان خلیجی، این معاملات عظیم به سوی ثبات می‌روند یا به سوی آشوب؟
 خاورمیانه در تقاطع آینده‌ها
سفر دونالد ترامپ به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی ، لحظه‌ای تعیین‌کننده در تاریخ خاورمیانه است. این سفر، با تعهدات مالی عظیم و قرارداد‌های نظامی و انرژی، تلاشی است برای تثبیت نفوذ آمریکا در منطقه‌ای که دیگر تحت سلطه یک قدرت واحد نیست. اما در جهانی که چین و روسیه به بازیگران کلیدی تبدیل شده‌اند، ایران همچنان اهرم‌های خود را حفظ کرده و بحران‌هایی مانند جنگ غزه حل‌نشده باقی مانده‌اند، این معاملات چه آینده‌ای را رقم خواهند زد؟
اهداف اعلام‌شده ترامپ، در برابر واقعیت‌های ژئوپولیتیک چگونه ارزیابی می‌شوند؟ خاورمیانه در دهه آینده به کدام سو خواهد رفت؟ با کاوش در لایه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این سفر، این نوشته سه سناریوی ممکن برای آینده منطقه ترسیم می‌کند؛ ثبات شکننده، رقابت کنترل‌شده، و آشوب منطقه‌ای.
اقتصاد به مثابه کاتالیزور آینده
وعده‌های مالی عظیم – ۶۰۰ میلیارد دلار از عربستان در چهار سال، ۱.۴ تریلیون دلار از امارات در یک دهه، و ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار از قطر – قلب استراتژی ترامپ در این سفر هستند. این تعهدات، که شامل فروش تسلیحات (۱۰۰ میلیارد دلار به عربستان)، قرارداد‌های انرژی و مواد معدنی، و خرید هواپیما‌ها و پهپاد‌های نظامی (مانند MQ-۹ Reaper توسط قطر) می‌شود، نشان‌دهنده یک دیپلماسی معامله‌محور است که اقتصاد را به ابزار قدرت تبدیل کرده است.
 این سرمایه‌گذاری‌ها دو روند کلیدی را تقویت می‌کنند؛ اول، تلاش کشور‌های عربی برای تنوع‌بخشی به اقتصادشان، به‌ویژه در عربستان و امارات که به دنبال کاهش وابستگی به نفت هستند. این قراردادها، به‌ویژه در حوزه فناوری و هوش مصنوعی، می‌توانند به توسعه زیرساخت‌های پیشرفته منجر شوند. دوم، وابستگی فزاینده این کشور‌ها به آمریکا که از طریق تسلیحات و فناوری، آنها را در مدار سیاست خارجی واشنگتن نگه می‌دارد.
اما این روند‌ها پیامد‌های دوگانه‌ای دارند. از یک سو، تزریق نقدینگی می‌تواند به رشد اقتصادی و ثبات داخلی کمک کند. برای مثال، سرمایه‌گذاری‌های امارات در فناوری می‌تواند آن را به یک قطب جهانی هوش مصنوعی تبدیل کند. از سوی دیگر، می‌تواند به شکاف‌های منطقه‌ای دامن بزند. قطر، با نقش میانجی‌گری و روابط متعادل‌تر با ایران، ممکن است در برابر فشار‌های عربستان و امارات برای همسویی کامل با آمریکا مقاومت کند.
می‌توان پبش‌بینی کرد که در طی سال‌های  آینده، این سرمایه‌گذاری‌ها به رشد اقتصادی در کشورهای عربی منجر می‌شوند، اما به قیمت افزایش وابستگی به آمریکا و تشدید رقابت‌های داخلی. انتظار می‌رود که امارات به‌عنوان یک قدرت اقتصادی پیشرو ظهور کند، در حالی که عربستان با چالش‌های داخلی، مانند نابرابری اقتصادی، دست‌وپنجه نرم خواهد کرد. قطر، با تکیه بر دیپلماسی نرم، جایگاه خود را به‌عنوان میانجی حفظ می‌کند، اما در معرض فشار‌های رقبا قرار خواهد گرفت.
 پویایی‌های اجتماعی و خطر نارضایتی؛ شکاف میان نخبگان و مردم
یکی از روند‌های کمتر مورد توجه در این سفر، تأثیر آن بر بافت اجتماعی کشور‌های عربی است. نمایش‌های دیپلماتیک، مانند مراسم‌های مجلل در عربستان و قرارداد‌های کلان، در کوتاه‌مدت توجهات را جلب می‌کنند، اما نمی‌توانند نارضایتی‌های عمیق‌تر را پنهان کنند. جوانان عربی که اکثریت جمعیت این کشور‌ها را تشکیل می‌دهند، با چالش‌هایی مانند بیکاری، نابرابری اقتصادی و محدودیت‌های سیاسی مواجه‌اند. سرمایه‌گذاری‌های اعلام‌شده که اغلب به پروژه‌های نخبه‌محور مانند فناوری و زیرساخت محدود می‌شوند، ممکن است به بهبود زندگی روزمره این جوانان منجر نشوند. برای مثال، تمرکز امارات بر هوش مصنوعی ممکن است مشاغل محدودی برای جوانان محلی ایجاد کند، در حالی که قرارداد‌های نظامی عربستان به تقویت نخبگان حاکم کمک می‌کند، نه توزیع عادلانه ثروت. این شکاف، اگر با اصلاحات اجتماعی و سیاسی همراه نشود، می‌تواند به نارضایتی عمومی منجر شود.
سناریو‌های آینده
با توجه به روند‌های شناسایی‌شده، می‌توان سه سناریوی محتمل برای آینده خاورمیانه را ترسیم کرد:
۱. ثبات شکننده: معاملات اقتصادی به رشد محدود در کشور‌های خلیج منجر می‌شوند، اما بدون حل بحران‌هایی مانند غزه و ایران، تنش‌های منطقه‌ای پابرجا می‌مانند. کشور‌های خلیج با حفظ تعادل میان آمریکا، چین و دیگر قدرت‌ها، ثباتی شکننده را حفظ می‌کنند. این محتمل‌ترین سناریو پیش رو است، اما مطمئنا به اصلاحات داخلی و دیپلماسی فعال نیاز دارد.
۲. رقابت کنترل‌شده: رقابت میان کشور‌های عربی  و قدرت‌های جهانی (آمریکا، چین، روسیه) تشدید می‌شود، اما از طریق دیپلماسی و توافقات اقتصادی مدیریت می‌شود. قطر به‌عنوان میانجی منطقه‌ای نقش پررنگ‌تری ایفا خواهد کرد، در حالی که عربستان و امارات به دنبال استقلال استراتژیک هستند. البته، این سناریو به مهارت دیپلماتیک و انعطاف‌پذیری رهبران منطقه بستگی دارد.
۳. آشوب منطقه‌ای: در بدترین سناریو، ناکامی در حل بحران‌ها و افزایش نارضایتی اجتماعی به بی‌ثباتی منجر می‌شود. تشدید رقابت‌های کشورهای عربی، همراه با دخالت قدرت‌های خارجی، می‌تواند به درگیری‌های نیابتی یا حتی اعتراضات گسترده منجر شود. این سناریو، اگرچه برای این سناریو باید کمترین احتمال را در نظر گرفت، اما در صورت بی‌توجهی به نیاز‌های مردم و بحران‌های منطقه‌ای، می‌تواند کشورهای عربی منطقه را به مشکل روبرو سازد.
 آینده در دستان انتخاب‌ها
سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه، با تمام وعده‌هایش، تنها یک فصل از داستان پیچیده منطقه است. معاملات عظیم اقتصادی و نظامی، اگرچه در کوتاه‌مدت به تقویت روابط آمریکا با کشورهای عربی منجر می‌شوند، اما نمی‌توانند زخم‌های عمیق منطقه را التیام بخشند. خاورمیانه در جهانی چندقطبی به سوی آینده‌ای پیش می‌رود که در آن اقتصاد، دیپلماسی و نارضایتی‌های اجتماعی در هم تنیده‌اند.
در دهه‌های آینده، خاورمیانه به یک میدان رقابت پویا، اما پرمخاطره تبدیل خواهد شد.کشور‌های عربی، با حرکت به سمت چندجانبه‌گرایی، نفوذ آمریکا را کاهش خواهند داد، اما بدون اصلاحات داخلی و حل بحران‌های منطقه‌ای، خطر بی‌ثباتی همچنان در کمین است.
آینده منطقه، نه در قرارداد‌های نجومی امروز، بلکه در توانایی رهبران آن برای پاسخ به نیاز‌های مردم و مدیریت تنش‌های جهانی نهفته است. خاورمیانه، در لبه تحول، منتظر انتخاب‌های جسورانه است.

درحال انتقال به خبر..